
علی علیه السلام ، تنهاتر شده است
شب، عمیق شده است.
وقت آن است که جنازه را به سوی بقیع حرکت دهند.
کودکان، غریبانه به دنبال تابوت می دوند. پدر سفارش کرده که بی صدا بگریند. مبادا اهل مدینه ـ همان ها که تو اجازه حضور در تشییع خود را به آنان نداده ای ـ بیدار شوند و…
دشوارترین هنگامه هستی فرا می رسد. علی علیه السلام در قبر داخل می شود.
با خاک، با خدا چه می گوید؟! هیچ کس نمی فهمد جز تو: «پروردگارا! مردمان از او بریدند. پس تو با او پیوند کن!»
اگر کسی علی علیه السلام را پیش از این دیده باشد، اینک که از قبر تو بیرون می آید؛ دیگر او را نخواهد شناخت.
اینجاست که تنهایی خود را امضا کرده است!
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فرهنگی در 1391/02/05 ساعت 09:11:57 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1391/02/06 @ 12:10:36 ب.ظ
جعفری ندوشن [عضو]
به امید ظهور منتقمش پایدار باشید