موضوع: "اخلاقی.اجتماعی"

بوعلی و بهمنیار

بوعلى در حواس و در فكر انسان فوق العاده اى بوده و شعاع چشمش از دیگران بیشتر و شنوایى گوشش تیز تیز بود. به طورى كه مردم درباره او افسانه ها ساخته اند.
مثلا مى گویند هنگامى كه در اصفهان بود، صداى چكش مسگرهاى كاشان را مى شنید.
شاگردش بهمنیار به او گفت : شما از افرادى هستید كه اگر ادعاى پیغمبرى بكنید، مردم مى پذیرند و واقعا از خلوص نیت ایمان مى آورند.
بوعلى گفت : این حرفها چیست ؟ تو نمى فهمى ؟
بهمنیار گفت : نه . مطلب حتما از همین قرار است . بوعلى خواست عملا به او نشان بدهد كه مطلب چنین نیست . در یك زمستان كه با یكدیگر در مسافرت بودند و برف زیادى هم آمده بود، مقارن طلوع صبح كه مؤ ذن مى گفت ، بوعلى بیدار بود و بهمنیار را صدا كرد.
بهمینیار گفت : بله .
بوعلى گفت : برخیز.
بهمنیار گفت : چه كار دارید؟
بوعلى گفت : خیلى تشنه ام . یك ظرف آب به من بده تا رفع تشنگى كنم .
بهمنیار شروع كرد استدلال كردن كه استاد، خودتان طبیب هستید. بهتر مى دانید معده وقتى در حال التهاب باشد، اگر انسان آب سرد بخورد معده سرد مى شود و ایجاد مریضى مى كند.
بوعلى گفت : من طبیبم و شما شاگرد هستید. من تشنه ام شما براى من آب بیاورید، چكار دارید.
باز شروع كرد به استدلال كردن و بهانه آوردن كه درست است كه شما استاد هستید و لكن من خیر شما را مى خواهم من اگر خیر شما را رعایت كنم ، بهتر از این است كه امر شما را اطاعت كنم . پس از آنكه بوعلى براى او اثبات كرد كه برخاستن براى او سخت است .
گفت : من تشنه نیستم . خواستم شما را امتحان كنم . آیا یادت هست به من مى گفتى : چرا ادعاى پیغمبرى نمى كنى ؟ اگر ادعاى پیغمبرى بكنى مردم مى پذیرند. شما كه شاگرد من هستى و چندین سال است پیش من درس ‍ خوانده اى ، مى گویم ، آب بیاور، نمى آورى و دلیل براى من مى آورى ، در حالى كه این شخص مؤ ذن پس از گذشت چند صد سال از وفات پیغمبر اكرم (ص ) بستر گرم خودش را رها كرده و بالاى ماءذنه به آن بلندى رفته است تا آن كه نداى (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله ) را به عالم برساند. او پیغمبر است ، نه من كه بوعلى سینا هستم .

برگرفته از کتاب چهل داستان

چقدر غفلت!

از حضرت علی (ع) پرسیدند :

واجب و واجبتر چیست؟

نزدیك و نزدیكتر كدامند؟

عجیب و عجیب تر چیست؟

سخت و سخت تر چیست؟


حضرت علی (ع) پاسخ دادند :

1- واجب اطاعت از خدا و واجبتر از آن ترك گناه است

2- نزدیك قیامت و نزدیكتر از آن مرگ است

3- عجیب دنیا و عجیب تر از آن محبت دنیاست

4- سخت قبر است و از آن سخت تر، دست خالی به قبر رفتن است…

نصایح لقمان

از نصایح لقمان حکیم به فرزندش

فرزندم!
400 پیغمبر را خدمت کرده ام و از نصایح آنها 4 کلمه انتخاب کرده ام:

هنگامی که مشغول نماز شدی مواظب قلبت باش

هنگامی که مشغول غذا شدی مواظب حلقت باش

هنگامی که در میان مردم هستی مواظب زبانت باش

هنگامی که در خانه دیگری هستی مواظب چشمهایت باش

شيخ محسن قرائتي!!!

زمان طاغوت،طلبه جوانی بود به اسم شیخ محسن.یه نیمه شب که داشت بالای بام نماز میخوند، نگاهش به آنتن های تلویزیون افتاد.در حال قنوت گریه اش گرفت با خودش گفت این شاه با این جوانها داره چه میکنه؟…
میدونین چه دعایی کرد؟
شیخ محسن دعا کرد که خدایاتوفیق بده که من شیخ محسن از همین آنتن های تلویزیون قال الصادق و الباقر و آیات قرآن بگم تا تو دل مردم نفوذ کنه و دعای اون شیخ مستجاب شد و الان اونو همه میشناسیم
شیخ محسن قرائتی

سلامتیش صلوات
اَلَّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم…

34 نکته و توصیه مهم «حجت الاسلام قرائتی» به طلاب و مبلغان(2)

16ـ بساط ملاهای قدیمی را به هم نزنید. برخی کارهایی که می کنند از لحاظ شرعی حرام نیست اما بیهوده است. آن کارها را به هم نزنید ولی تأیید هم نکنید.


17ـ در حوزه هجرت باید اجباری باشد، هجرت واجب است و این ریشه قرآنی دارد،خداوند می فرماید: «والذین آمنوا و لم یهاجرو مالکم من ولایتهم من شی، اگر کسی مهاجرت نکرد به آن مسئولیت ندهید» آیت الله بروجردی می فرمودند تمام ارزش علم زمانی است که بیان شود، علمه البیان.


18ـ برای حق التبلیغ به منطقه ای نروید، روزی دست خداست اگر اضافه بر آن چیزی که خدا مقرر کرده به دست شما برسد از دستتان می رود.


19ـ احترام به مراجع که نایبان عام امام زمان هستند، یک اصل است این باید همیشه رعایت شود.


20ـ اختلاف اقوال علما مخصوصا اقوال ضعیف، را به مردم نقل نکنید طوری نشود که شما 20 دقیقه مساله بگویید با نقل اقوال مختلف علما، و در نهایت مخاطب اصل مساله را متوجه نشود.


21ـ همه طلاب در سطح خودشان باید تبلیغ کنند این استدلال درست نیست که حتما باید بزرگ شویم و بنیه علمی مان قوی شود بعد تبلیغ کنیم طلبه مبتدی یک داستان از کتاب داستان راستان شهید مطهری و یک روایت بگوید.


22ـ در مساله هجرت به آبادی های خودمان برگردیم « ولینذروا قومهم».


23ـ ثوابها و عقابهای سنگین که در روایات وارد شده را با تمام جزئیات نقل نکنید احتمال دارد که شخصی فلان کاری که شما می گویید را انجام دهد ولی به حاجت خود نرسد و این باعث دلسردی و دلزدگی وی از دین می شود.بگویید فلان عمل ثواب یا عقاب زیاد دارد


24ـ یک اسلام شناس را سراغ داشته باشید که هر زمان سوال یا مشکلی برایتان پیش آمد با وی تماس گرفته و از وی بپرسید.


25ـ در سخنرانی ها فقط از یک موضوع سخنرانی نکنید به بیان موضوعات متعدد بپردازید.


26ـ برای هر گروه و هر قشری متناسب با گروه سنی خود صحبت کنید.


27ـ همواره عقاید خود را “چکاپ” کنید؛ یعنی عقایدتان و برداشتهایتان را به بزرگان عرضه کنید.


28ـ مفاهیم را درست معنا کنید.

 

29ـ بعضی علوم را ندانیم مشکلی ایجاد نمی کند ولی اگر قرآن و نهج البلاغه را ندانیم چیزی نداریم که به مردم بگوییم. هیچ کتابی را نخوانید در حالی که یک دوره قرآن را مطالعه نکرده باشید.


30ـ به مسائل مادی خودتان را نزدیک نکنید. خودتان را از پول خودتان کنار بکشید. بعضی آقایان که برایشان در جامعه مشکلاتی ایجاد شد، به همین خاطر بود.


31ـ مطالب را یادداشت کنید و به دیگران هم بدهید.


32ـ قرآن را از “تفسیر شبّر” بخوانید.


33ـ سعی کنید به روز باشید نه به صورت افراطی. من یک ساعت در روز هم روزنامه نمی خوانم و هیچ مشکلی هم ایجاد نشده است.


34ـ شبهات مرتبط با مهدویت و نیز شبهات مطرح شده از سوی وهابیها را با هم مباحثه کنید؛ مخصوصا در اوقاتی که تعطیل هستید.

 

منبع: وبلاگ مقربان

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31