
حکایت
پارسايی را ديدم بر کنار دريا که زخم پلنگ داشت و به هيچ دارو به(مداوا) نمی شد. مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عز وجل علی الدوام گفتی . پرسيدندش که شکر چه می گويی ؟ گفت : شکر آنکه به مصيبتی گرفتارم نه به معصيتی.
گلستان سعدی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فرهنگی در 1390/09/03 ساعت 09:40:32 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید