موضوع: "تربیتی"

از معرفت دور مانده ایم.



قضاوت انسان درباره خودش کار سختی نیست. هر آدمی خودش را خوب می شناسد. هر کس به دور از توجیهات و بهانه ها و اما و اگرهایی که می آورد، خوب می داند که چه کرده و در نامه عملش چه نوشته است.

بیشترِ ما وقتی به راستی و روشنی به قضاوت بنشینیم، به این نتیجه خواهیم رسید که نه خودمان را، نه خدایمان را و نه هدفمان را آن گونه که باید و شاید نمی شناسیم و در نمی یابیم. حیرانیم و درمانده و فرومانده در کار خویش.

به راستی اگر ما خودمان را چنان که هستیم می شناختیم و اگر به خودمان آن گونه که باید معرفت داشتیم، باز هم چنین عمل می کردیم که اینک سرگرم آنیم؟

و اگر خدایمان را چنان که اوست می شناختیم، باز هم چنین عبادتش می کردیم و چنین در غفلت از او بودیم؟

واقعیت آن است که بیشتر ما غافل مانده ایم و دستمان از آسمان معرفت کوتاه است. آیا هیچ اندیشیده ایم که وقتی «معرفت»، کلید طلایی پیروزی است، چرا ما از آن بی بهره ایم؟


عمل بی معرفت هیچ است.



می گویند باید بدانید و بشناسید تا عمل کنید.

می گویند تعلیم، مقدمه تزکیه است، اما شاید قدری تزکیه لازم باشد برای رفتن به سوی تعلیم.

شاید لازم باشد قدری سر از بالش راحت طلبی بلند کنی، از عادت ها و هوس ها و غفلت ها دست بداری و برای یافتن علم و دانایی قدمی برداری.

گویی علم با تزکیه و آموختن با عمل کردن، آن قدر همراه و عجین اند که بی هر کدامشان دیگری بی معنا می شود.

تا نخواهی و نکوشی، علمی به دست نمی آید و تا علمی به دست نیاید، انگیزه ای برای یافتن، تو را به جلو نمی راند.

آموختن به سعی و کوشش است و سعی و کوششِ دانسته و عالمانه ارزشمند و پربهاست.

معرفت تو را به عمل وا می دارد و عمل همراه معرفت ارزش می یابد. شاید این گزاره بتواند محکی باشد برای سنجش میزان درستیِ راهی که می رویم.


قدمی فراتر از حس




عادت کرده ایم که همه چیز را حس کنیم و با حس بشناسیم. تقریبا همه آنچه در ذهن ماست، درکی است از آنچه حس کرده ایم.

اطرافمان را حس می کنیم، در ذهنمان درکی از آنها پدید می آید، آنها را می شناسیم و باور می کنیم. به درک حسی خو کرده ایم؛


ولی ما از محسوسات فراتریم و باید چیزهایی را بشناسیم و باور کنیم که به حس نمی آید. ما می توانیم با چشم عقل ببینیم، با اندیشه مان درک کنیم و با تفکرمان دریابیم.


غرق شدن در حس و عادت کردن به آن، راه را بر اندیشه مان می بندد. اکتفا به درک حسی، از رسیدن به معرفتی که رمز برتری ماست، بازمان می دارد.


باید قدمی از حس فراتر گذاشت. باید با پای اندیشه گام برداشت. تفکر درباره آنچه به حس در نمی آید، اما وجود دارد و در اندیشه ما قابل درک است، راهِ رسیدنِ ما به معرفت است؛


معرفتی که ما را به کمال مطلوب می رساند.


راه دیگر دستیابی به شادکامی محیط منزل، اخلاق نیکوی زن است

اخلاق خوب زن سایر اعضای خانواده را نیز شاد می سازد. معصومین (ع) خوش خلقی را از نشانه های فرد با ایمان دانسته اند. پیامبر (ص) فرموده است که هر کس ایمانش بهتراست اخلاقش نیکوتر است. شادکامی در سایه ی خوش خلقی حاصل شده و خوش خلقی جذاب است و همسر سودازده را به سوی خود و خانواده می خواند.

روش های شاد کردن محیط خانواده

باید ظاهر خود را شاد و چهره ی خویش را بشاش نگاه دارید . در احادیث آمده است که :« حزن انسان مومن در دل اوست ولی چهره ی او بشاش است.»

اگر خانم خانه این گونه باشد چهره ی او پیام آور شادی و شادمانی است که امکان مسرت همسر و فرزندان را فراهم می سازد. به همین دلیل بهتر است زمانی به استقبال همسر و فرزندان می روید دارای احساس شادی باشید .

یقیناً شادی چهره ی از حزن درونی نیز می کاهد. زیرا همان گونه که نوع لباس بر روی رفتار شما تأثیر می گذارد خنده ی روی لب هم می تواند منجر به احساس شادمانی در وجودتان شود.

در این زمینه حضرت علی (ع) می فرمایند :« کسی که خود را به قومی تشبیه کند از آنان خواهد بود.» پس باید خود را با انسان های با نشاط همانند سازیم تا از آنان باشیم . ما می توانیم با اخذ تصمیم چنین کنیم، زیرا شکل بخشیدن به حالت چهره در دست خود ماست

ظهور خنده در چهره سبب نشاط خود و دیگری می گردد و امروزه به همین علت است که در روان شناسی از خنده درمانی به عنوان یک تکنیک درمانی استفاده می شود. پس سعی کنید که همراه با اعضای خانواده بخندید. با دیدن شادی شما، دیگران نیز احساس شادمانی و رضایت کرده و آن را پایدار تلقی می کنند.

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31